عاشقان ولایت قزوین |
* بسم رب الشهداء و الصدیقین *
امام حسین (ع) همراه و همرزم پدر و برادر حضرت در دوران نوجوانی روزی وارد مسجد پیامبر (ص) شد، دید عمربالای منبر است. گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو. عمر گفت: پدرم منبر نداشت. او در هر سه جنگ حضرت علی (ع)شرکت فعال داشت و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی (ع) به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامی حضور یافت. اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران امام حسین (ع) انحراف از اصول و موازین اسلامی، از «سقیفه » شروع شد، درزمان عثمان گسترش یافت و در زمان امام به اوج رسید تا جائی که اصل اسلام تهدید می شد. برای شناخت بهتر این انحراف، لازم است قبلا بنی امیه را بشناسیم. ابو سفیان او در فتح مکه چاره ای جز تسلیم نداشت و پس از 20 سال مبارزه با پیامبر (ص)، به ظاهر اسلام را پذیرفت. روزی چشمش به پیامبر افتاد و با خود گفت: «لیت شعری بای شی ءغلبتنی »; کاش می دانستم به چه وسیله ای بر من پیروز شدی؟! پیامبر سخن او را شنید یا ضمیرش را خواند و فرمود: «بالله غلبتک یا ابا سفیان ». روزی ابو سفیان در خانه عثمان گفت: «یا بنی امیه تلقفوها تلقف الکرة اما و الذی یحلف به ابو سفیان لا جنة و لا نار و ما زلت ارجوها لکم و لتصیرن الی ابنائکم وراثة.» حکومت را مانند کره (توپ) به یکدیگر پاس دهید. آگاه باشید، قسم می خورم نه بهشتی و نه آتشی در کار است. آنچه رابرای شما آرزو داشتم به وراثت به فرزندان خود بدهید. در دوران حکومت عثمان، روزی از احد عبور می کرد، با لگد به قبر «حمزه بن عبد المطلب » زد و گفت: چیزی که دیروز بر سر آن با شمشیر باشما می جنگیدم امروز در دست کودکان ما افتاده و با آن بازی می کنند. دوران معاویه مطرف بن مغیره بن شعبه می گوید: با پدرم به شام نزد معاویه رفتم. پدرم هرگاه از پیش معاویه می آمد، از او تمجید می کرد. یک شب ناراحت بازگشت، گفتم: چه شده؟ گفت: از نزد ناپاکترین افرادمی آیم. گفتم: چرا؟ گفت: امشب به معاویه گفتم: اکنون (بعد ازصلح با امام حسن (ع)) پیروز شدی و کار در دست توست، بر بنی هاشم که اقوامت هستند سخت نگیر. او ناراحت شد و گفت: چه می گویی؟ابو بکر، عمر و عثمان مردند نامی از آنان باقی نماند; اما این پسر هاشم (پیامبر (ص)) روزی پنج بار به نام او فریاد (اذان)می زنند. مسعودی می نویسد: کار اطاعت مردم از معاویه به جایی رسید که هنگام رفتن به صفین، نماز جمعه را در روز چهارشنبه اقامه کرد. معاویه به عمرو بن عاص گفت: با من بیعت کن. گفت: بر دینم می ترسم;بیعت می کنم به شرط آنکه از دنیایت بهره گیرم. معاویه حکومت مصررا به او داد.
[ شنبه 91/9/11 ] [ 11:34 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
* بسم رب الشهداء والصدیقین *
زنان بزرگ تاریخ اسلام، جایگاه ویژه ای نزد اهل بیت علیهم السلام دارند. من یک روایت عرض کنم که جواب گوی خیلی از سؤالات است؛ مرحوم شیخ بهائی می نویسد: دختر امیر مؤمنان علیه السلام متولد شد. حضرت صدیقه طاهره سلام اللّه علیها دختر را در دامن علی علیه السلام گذاشت و گفت: نام این نوزاد را بگذار. امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند؛ «واللّه من در نام گذاری فرزندانم بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله پیشی نمی گیرم»؛ پیغمبر در سفر بودند، دو روز بعد که آمدند، حضرت زهرا سلام اللّه علیها بچه را به بابا دادند؛ آن گاه پیغمبر فرمودند: «واللّه در نام گذاری خودت و بچه هایت بر خدا پیشی نگرفتم.» جبرئیل وارد شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله لحظاتی با جبرئیل مشغول سخن شد و بعد از چندی پیغمبر صلی اللّه علیه و آله به فاطمه و علی علیه السلام رو کرده و گریه شدیدی نمودند و بعد چندین بار تکبیر گفتند. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها می فرمایند: «به پدرم گفتم: بابا چرا تکبیر می گویی؟» پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند: «به خاطر نامی که خدا برای این دختر قرار داد»؛ و گفتند: «زین اب»، که بر اثر کثرت استعمال به «زینب» معروف شد. البته همان جا پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: «علی ، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می رسد که زینت پدر می شود.» حضرت زهرا سلام اللّه علیها سپس می پرسند: «بابا جان، اگر این است، برای چه گریه می کنی؟» حضرت فرمودند: «از خدا اجازه گرفتم که به او کنیه بدهم.» فاطمه سلام اللّه علیها پرسید: «کنیه دخترمان چیست؟» پیغمبر در حالی که گریه می کرد، فرمود: «ام المصائب». در ادبیات عرب، کسی که یک صفت عالی سرشار داشته باشد، آن صفت را به «اَب» یا «ام» می آورند؛ مثلاً ام الامامه، ام الکرم و .... برای مردم بسیار قابل توجه است که زینب کبری، از سوی خدا و با تقریر رسول خدا به «ام المصائب» مُکنات شده است. یک قرینه بیاورم، در مورد حضرت زهرا سلام اللّه علیها بعد از رحلت پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله شعری داریم، که منسوب به حضرت است و همه نوشته اند: «صُبَّت علیَّ مَصائب لَو انها صُبَّت علی الاَیام صِرنَ لَیالیا»؛ یعنی مصائبی بر من ریخت، اگر بر روز روشن آفتابی می ریخت، بلافاصله به شب تار تبدیل می شد. این منتهای مصائب بوده، که تازه درطول 70 یا90 روز بر صدیقه زهرا سلام اللّه علیها واردشد، زیرا با وجود این، از هیچ یک از مورخان نشنیده ایم که به حضرت زهرا سلام اللّه علیها ام المصائب بگویند. حالا ببینید چه بر سر زینب کبری آمده و چه مصائبی را تحمل کرده است که خدا و پیغمبر به او کنیه «ام المصائب» داده اند. وقتی پیغمبر این را فرمود، حضرت زهرا سلام اللّه علیها به پیغمبر عرض کردند: «اَبتا ما لِمَن بَکی عَلیها و علی مَصائِبها»؛ یعنی خدا چه مزدی می دهد به کسی که برای این زینب و مصائبش گریه کند؟ پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه وآله فرمودند: «مَن بَکی علیها و علی مصائبها کان له اَجرُ من بکی علی الحسن و الحسین»؛ کسی که بر زینب و مصیبتش گریه کند، برابر است با ثواب گریه بر امام حسن و امام حسین علیهم السلام؛ یعنی این جا گریه بر یک زن، مساوی با گریه بر دو مرد است، که «سیدا شباب اهل الجنة» هستند. کتاب های بسیاری هم درباره حضرت زینب سلام اللّه علیها تدوین شده و همان طور که درباره امام حسین علیه السلام کتاب های مختلفی نوشته شده است، در مورد حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز کتاب های مختلفی وجود دارد؛ حتی اندیشمند مسیحی مصری درباره ایشان، کتاب نوشته است. یکی از نویسندگان تردست عرب، به نام «علی محمد علی دخیل» کتابی نوشته به نام «اعلام النساء»، یعنی «بزرگ زنان». کتاب هایش عموماً مفید است و درباره حضرت زینب سلام اللّه علیها هم کتابی نگاشته که انصافا کتاب هایش در این باره غوغا می کند.
[ شنبه 91/9/11 ] [ 11:26 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
* بسم رب الشهداء و الصدیقین *
مفسران بزرگ و حکما و عرفا بر اساس معارف اسلامى براى ذکر بسم اللّه در ابتداى هر کار وجوهى آوردهاند که جمع آن وجوه را صاحب کتاب پرارزش «انیس اللیل» در پانزده مورد اشارت کرده است: اول: شاید به جهت حدیثى است که شاه اولیا از حضرت رسالت صلى الله علیه و آله از حضرت اقدس بارى جل اسمه روایت نموده که: کُلُّ أمْرٍ ذى بالٍ لَمْ یُذْکَرْ فیهِ بِسْمِ اللّهِ فَهُوَ أبْتَرٌ «1». هر کار بزرگى که در او ابتدا به نام خدا نکنند آن کار ابتر و ضایع شود و تمامت پیدا نکند. دوم: به جهت فراهم نمودن اسباب استجابت است چه اینکه در حدیث آمده: لا یُرَدُّ دُعاءٌ أوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ «2». سوم: به جهت آنکه رد اهل شرک و ضلال بوده باشد که در ابتداى هر امرى به نام آلهه خود ابتدا مىکردند و بسم اللات و بسم العزى مىگفتند، پس باید اهل توحید به اسم خداوند یکتاى بىهمتا ابتدا نمایند. چهارم: شاید به این جهت باشد که خداوند به اسم اعظم خوانده شود، چه اینکه از حضرت رضا علیه السلام مروى است که بسم اللّه الرحمن الرحیم اقرب است به اسم اعظم از سیاهى چشم به سفیدى آن «3». پنجم: شاید براى مداواى امراض باطنى انسان باشد، تا بتواند پس از علاج آن امراض متوجه حرم مقدس کبریایى گردد.
ششم: شاید به این جهت باشد که این اسم مبارک پناهى و امانى باشد براى بنده غرق گناه و مردود از درگاه حقتعالى. هفتم: شاید به خاطر این باشد که به برکت این اسم مبارک از نوزده زبانه آتش جهنم نجات یابد، بندهاى که دچار گناه گشته، چنانچه از پیغمبر صلى الله علیه و آله مرویست که فرمود: هر که خواهد حقتعالى او را از زبانه آتش دوزخ که نوزدهاند نجات دهد باید که به قرائت بسم اللّه الرحمن الرحیم اشتغال نماید که نوزده حرف است تا حق تعالى هر حرفى را سپرى و حاجبى گرداند براى دفع هر یک از آن، چه اینکه نوزده زبانیه نشانه غضب الهى و نوزده حرف علامت رحمت نامتناهى است «5». آرى، کسى که به حقیقت بسم اللّه الرحمن الرحیم گوید، از رذایل شسته و به حسنات آراسته مىگردد و گناهانش را تدارک نموده و مافات را جبران مىنماید و به همین خاطر از نوزده زبانه آتش در امان مىماند. هشتم: شاید جهت این باشد که به وسیله این کلمه مبارکه، قبایح اعمال و افعال گوینده آمرزیده شود و قدم در مقام مناجات گذارد، چنانچه توضیح داده شد.
[ شنبه 91/9/11 ] [ 11:7 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
* بسم رب الشهداء و الصدیقین *
بدون تردید اخلاص در عمل و به عبارت دیگر عمل را فقط و فقط براى جلب رضایت حق انجام دادن، و احدى را در عمل شرکت ندادن، عمل را در قله ارزش قرار مىدهد، و سودى سرشار در دنیا و آخرت نصیب انسان مىنماید و سبب بقاء عمل و منافعش به صورت حقیقتى ابدى مىگردد.
اگر کعبه و مسجدالحرام و مواقف کریمه و مناسک شریفه نوریه از زمان ابراهیم و اسماعیل برپاست و قطعاً تا طلوع قیامت هم برپا خواهد بود، و اگر در هر زمانى میلیونها دل مشتاقانه متوجه آن ناحیه است، و به سوى آن نماز و دعا خوانده مىشود، همه و همه نتیجه اخلاص ابراهیم و اسماعیل است. قرآن مجید در بسیارى از آیات و با عباراتى متنوع بر اخلاص در عمل اصرار مىورزد و عمل آلوده به ریا و شرک و باطل و فاقد ارزش مىداند، محصول عمل ریائى رضایت خلق و محصول عمل خالصانه رضایت خالق و بهشت عنبر سرشت است. إِلَّا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً: «1» مگر کسانى که توبه کردند و مفاسد خود را اصلاح نمودند، و به خدا تمسک جستند، و عبادتشان را براى خدا خالص ساختند، پس آنان در زمرهى مؤمناناند و مسلماً خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد داد. قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ: «2» بگو یقیناً نماز و عباداتم و زندگى و مرگم براى خدا پروردگار جهانیان است، او را هیچ شریکى نیست و به این یگانه پرستى مأمورم و نخستین کسى در این جامعه هستم که تسلیم او و فرمانهاى او هستم. فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ: «3» خدا را در حالى که ایمان و اعتقاد را براى او از هر گونه شرکى خالص مىکنى بپرست، آگاه باشید که ایمان و اعتقاد و عبادت خالص ویژه خداست. از حضرت رضا (ع) روایت شده که امیرمؤمنان پیوسته مىفرمود: «طوبى لمن اخلص لله العبادة و الدعاء و لم یشغل قلبه بما ترى عیناه، و لم ینس ذکر الله بما تسمع اذناه، و لم یحزن صدره بما اعطى غیره:» «4» خوشا به حال کسى که عبادت و دعا را براى خدا خالص، و پاک از همه شوائب قرار دهد، و قلبش به آنچه که چشمش مىبیند مشغول نشود، و یاد خدا را در برابر آنچه گوشش مىشنود از یاد نبرد، و درونش به آنچه به دیگرى عطا مىشود اندوهگین نگردد. حضرت رضا از پدرانش از رسول خدا روایت مىکند: «ما اخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه:» «5» عبدى به مدت چهل روز خدا را براى خدا خالص نمىکند مگر این چشمههاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى مىگردد. حضرت باقر (ع) از رسول خد روایت مىکند که آن حضرت فرمود: «یا ایها الناس انما هو الله و الشیطان، و الحق و الباطل، و الهدى و الضلال و الرشد و الغى و العاجلة و العاقبة و الحسنات و السیئات فما کان من حسنات فمن الله و ما کان من سیئات فللشیطان:» «6» اى مردم فقط خدا و شیطان، و حق و باطل، و هدایت و گمراهى، و رشد و استقامت و غوایت و ضلالت، و دنیا و آخرت، و نیکىها و بدىهاست، پس آنچه از نیکىهاست از خداست، و آنچه از بدىهاست براى شیطان است. اسماعیل بن یسار مىگوید از حضرت صادق (ع) شنیدم مىفرمود: «ان ربک لرحیم، یشکر القلیل، ان العبد لیصلى الرکعتین یرید بها وجهه الله فیدخل الله به الجنة:» «7» یقیناً پروردگار شما مهربان است، در برابر عمل اندک پاداش فراوان مىدهد، هر آینه عبد دو رکعت نماز مىخواند و به آن رضایت خدا را منظور داد، پس خداوند به آن دو رکعت او را وارد بهشت مىنماید. از حضرت جواد (ع) روایت شده: «افضل العبادة الاخلاص:» «8» برترین عبادت اخلاص است. از حضرت صادق (ع) روایت شده: «من احب لله، و ابغض لله، و اعطى لله، و منع لله، فهو ممن یکمل ایمانه:» «9» کسى که براى خدا دوست بدارد، و براى خدا دشمنى کند، و براى خدا بپردازد، و براى خدا منع کند، از کسانى است که ایمانش را کامل مىکند.
[ شنبه 91/9/11 ] [ 11:1 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
«زنجیرزنی»، از هندوستان و پاکستان به ایران آمده است. از آنجا که برخی به وضع نامناسبی با زنجیر عزاداری کرده و موجب زخمی شدن بدن و خون آمدن آن میگشت، برخی از علما به حرمت آن فتوا دادند؛ ولی اگر این عمل به شیوهای انجام شود که موجب صدمه به بدن و تقبیح عاقلان نگشته و زمینه را برای وهن آموزههای عاشورا فراهم نسازد، اشکالی ندارد؛ چنان که در عموم عزاداریهای ایران در خصوص زنجیرزنی، به دلیل رعایت شؤون عزاداری این نوع سوگواری رایج است.موسوعة العتبات المقدسة، ج 8، ص 378. اصل سنت «سینه زنی» در میان عربها رایج بوده و بعدها به صورت موجود درآمده است که با انتخاب نوحههای سنگین، حرکات دست بر سینه میخورد. اینگونه عزاداری ابتدا به صورت فردی بوده و زمانی که سوگواری علنی و گسترده شد - خصوصاً در زمان صفویه - به شکل گروهی درآمده است.موسیقی مذهبی ایران، ص 26. «تعزیه»، عبارت است از مجسم کردن و نمایش دادن واقعه جانسوز عاشورا. ظاهراً این نوع عزاداری در دوره کریمخان زند در ایران معمول و در زمان صفویه رایج شد و در زمان ناصرالدین شاه گسترش یافت منشأ آن هم مشاهدات شاه در سفرهای خود از تئاترهای اروپا بوده که این امر، نمایشدهی را در واقعه عاشورا عینی ساخته است. باید توجّه داشت که اجرای تعزیه، مخصوص ایران نبوده و در کشورهای اسلامی و شیعی دیگری نیز این سنت مورد توجّه بوده است و با سبکهای گوناگون و اعتقادات و مراسم مختلف و ابزار و ادوات دیگری اجرا میشود؛ از جمله در هند و پاکستان که رواج بیشتری دارد.همان، ص 33 - 35 و درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 86، کیهان فرهنگی، مهر 63، ص 27. «علامت»، از ابزار و وسایل عزاداری امام حسین(ع) است که در هیئتها و دستههای مذهبی به کار گرفته میشود. این ابزار پس از ارتباط ایران با اروپاییها در عصر قاجار، از آیینهای مذهبی مسیحیت اقتباس شده است. این ابزار، نماد و مظهری است که گاهی عزاداران را از محتوا و اصل عزاداری و اقامه شعائر دینی بازمیدارد.فرهنگ عاشوراص346. هیئت عاشقان ولایت قزوین [ جمعه 91/9/10 ] [ 11:26 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
* بسم رب الشهداء والصدیقین *
حاج منصور ارضی: بنای صهیونیسم در فحاشی است؛ روزی در لباس بنی امیه و بنی عباس و امروز هم در لباس فعلی. وی گفت: شعرا و مداحین وظیفه دارند در قبال هتک حرمتها ‘شهادت طلبانه’ عمل کنند. این مداح اهل بیت(ع) در واکنش به فیلم اهانتکننده به پیامبر(ص) این مطلب را بیان کرد.
حاج محمود کریمی: در پی توهین بی شرمانه دشمنان لعین اسلام به ساحت مقدس و نورانی پیامبراعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم پایگاه شخصی حاج محمود کریمی این اقدام قبیحانه و زشت را محکوم می دارد. بدون شک باید صحنه گردان این خیمه شب بازی سخیف را همانطور که پیر و مرادمان حضرت امام خامنه ای(حفظه) فرمودند صهیونسیم و آمریکای جنایتکار دانست که همچنان سیاستهای منافقانه ی خود را علیه ملل مسلمان جهان پی میگیرند. به امید پیروزی نهایی مسلمانان و ملت مظلوم جهان فان حزب الله هم الغالبون.
حاج سعید حدادیان: کشور ما در طول سال با مناسبتها و رویدادهای متعدد و متفاوتی در صحنه داخلی و بینالمللی مواجه میشود و این موضوع ما را بر آن میدارد که درباره عنصر اندیشه در شعر بیش از پیش تمرکز کنیم و بر همین اساس وقتی اتفاقی مثل هتک حرمت به ساحت پیامبر اکرم(ص) رخ میدهد نباید نسبت به آن بیتفاوت بود.تحلیل ما این است که بیداری اسلامی در سالهای اخیر به جایی رسیده است که برای انتقام گرفتن از اسلام تلاش فراوانی در حال انجام است و برای این منظور شخص پیامبر اکرم(ص) مورد هدف قرار گرفته و اگر بیداری اسلامی رخ نداده بود کسی به خود جرات چنین کاری را نمیداد. غرب بدون تعارف کار فرهنگی کرده و با اندیشه حساسیتهای ما را پیدا کرده و دست روی آن گذاشته است. اما یک شعری را در زمینه محکومیت توهین که حاج سعید حدادیان سروده اند: ای مسلمان سکوت جایز نیست*وقت فریاد هر مسلمانی ست عالمی غرق در مصیبت شد*به رسول خدا اهانت شد جهد شیطان پرست، بی اثر است*زآن که از نور عشق بی خبر است عشق احمد اساس دین خداست*شکر ایزد محبّت طاهاست پاک تر از نسیم و از شبنم*جسم و جان پیمبر اعظم شعر حافظ به وصف او چه نکوست*”همه عالم گواه عصمت اوست” هر چه خواهی به زعم خویش بکوش*نور احمد نمی شود خاموش کوری چشم دشمن غافل*حق کند نور خویش را کامل شده بیداری مسلمانان*آتش جان دشمن قرآن به فدای پیمبران سرِ ما*مرگ بر دشمن پیمبر ما ای جهان عهد نور نزدیک است*ماجرای ظهور نزدیک است طالب خون انبیاء مهدی*وارث دشت کربلا مهدی خیز و تیغ از نیام بیرون آر*بر گلوی ستمگران بگذار [ پنج شنبه 91/9/9 ] [ 2:51 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت اول – سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم – شیخ صدوق میفرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح مرده او را یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده،مثل آنکه قیر مالیده باشند.بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
روایت سوم – هبی از محمد بن احمد بن مسمع نقل میکند که گفت: یزید مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: پیری از شامیان به من گفت: علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی بوزینه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گردید.
روایت چهارم – در “الکامل فی التاریخ” آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال 64 قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
منبع : شیعه نیوز [ چهارشنبه 91/9/8 ] [ 2:46 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
تولد تاریخ پنجاه سال از غروب آفتاب آسمانی وحی میگذشت و بیش از بیست سال بود که زمین و زمان از تابش خورشید قسط و عدالت محروم شده بود، پنجاه سال پیش از این، پیامبر اسلام(ص) رحلت فرموده بود و در طول این نیم قرن تنها چهار سال و نه ماه آفتاب عدالت درخشیده بود، دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم، ظلم بود و ظلمت، و هرچه عقربه تاریخ پیشتر می رفت سیطره سیاهی و ستم بیشتر میشد و این سیطره چنان باسرعت پیش میرفت که دیگر امید به نور نجاتی نبود، میرفت که نام قرآن و اسم اسلام نیز به فراموشی سپرده شود و این، یعنی محو حقایق و نابودی انسانیت و به باد دادن تمام زحمات و خدمات پیامبران و اصلاحگران تاریخ؛ به عبارت دیگر تحریف و تدفین تاریخ، تاریخی که رسولان حق، از آدم تا خاتم به آفرینش آن کمر همت بسته بودند و با تحمل سختیهای طاقتفرسا و با صداقت و صمیمیت فوق العاده خویش آن را ساخته بودند و چه میثمها که در حراست از آن به سر دار نرفته و چه ابوذرها که به خاطرآن، شکنجه و تبعید نشده بودند و از همه مهمتر حضرت علی(ع) آن عین عدل و عرفان و انسان کامل در این راه مقدس شهید شده و با خون خویش و این ابرمرد، کسی جز امام حسین(ع) و این کار سترگ، جز با حماسه بینظیر کربلا، نمیتوانست باشد این کار با منبر و خطابه یا با نوشتن نامه و رساله تحقق نمییافت، خون خـدا میبایست دین خدا را از نو زنده کند و با شهادت خویش حجاب از چهره اهل تزویر بردارد . حضرت با آگاهی تمام به آخرکار وبا شوق واشتیاقی وصف ناپذیر به دیدار دوست به راه افتاد ورفت که کربلا راعرش عشق وعاشورا را قیامت قرآن وتولد تاریخ کند که کرد وحیرت آبادی را بنام کربلا تا ابد زنده وبالنده دربلندای ابدیت پدید آورد که هنوز هم که هنوز است جهانخواران وزورمداران وریا کاران تا نام کربلا وعنوان عاشورا را می شنوند خوابشان آشفته می شود و کربلا بزرگترین و مهیبترین کابوسی است که خواب را بر چشم همه یزیدیان حرام کرده است . حسین بن على ( ع ) امام سوم شیعیان،شهید کربلا و خون خدا،که نهضت عاشورا بر محور فداکارى و جان فشانى آن حضرت شکل گرفت و تاریخ بشرى را سرشار از حماسه و ایثار کرد و درس آزادگى و عزت به انسان داد و با خون خویش که در کربلا ریخت،درخت اسلام آبیارى شد و امت مسلمان بیدار گشت. سومین امام معصوم، در سوم (یا چهارم) شعبان سال چهارم هجرى در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او دومین ثمره پیوند فرخنده حضرت على (ع) و حضرت فاطمه ( س ) دختر پیامبر اسلام (ص) بود. رسول خدا «ص» نام فرزند حضرت زهرا «ع» را «حسین» نهاد.وى مورد علاقه شدید پیامبر خدا «ص» بود و آن حضرت در باره او فرمود: «حسین منى و انا من حسین...» حسین بن على (ع) مدت شش سال از دوران کودکى خود را در زمان جد بزرگوار خود سپرى کرد و پس از آن حضرت، مدت سى سال در کنار پدرش امیرمومنان حضرت علی (ع) زندگى کرد و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشت . پس از شهادت امیر مومنان حضرت علی ( ع ) (در سال 40هجرى) امامت به حسن بن على «ع» رسید ، همچون سربازى مطیع رهبر و مولاى خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح،با برادرش و بقیه اهل بیت «ع» به مدینه آمدند . مدت ده سال در صحنه سیاسى و اجتماعى در کنار برادر بزرگ خود حسن بن على (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام حسن(ع) (در سال 50هجرى) بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت در آن دوران ده ساله که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین«ع»همواره یکى از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهاى معاویه و دستگیریها و قتلهاى او بود و نامههاى متعددى در انتقاد از رویه معاویه در کشتن یاران وفادار به حضرت على «ع» بودند و پیرامون اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال،حسین بن على «ع» یکى از محورهاى وحدت شیعه و از چهرههاى برجسته و شاخصى بود که مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموى از نفوذ شخصیت او بیم داشت . با مرگ معاویه در سال 60 هجرى ، یزید به والى مدینه نوشت که از امام حسین«ع»به نفع او بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بىلیاقتى او را مىدانست، از بیعت امتناع کرد و براى نجات اسلام از بلیه سلطه یزید که به زوال و محو دین مىانجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت.از مدینه به مکه هجرت کرد و در پى نامه نگاریهاى کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت براى آمدن به کوفه،آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامههایى براى شیعیان کوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ کوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل،در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجرى از مکه به سوى عراق،حرکت کرد. پیمانشکنى کوفیان و شهادت مسلم بنعقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوى کوفه مىرفت، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیروهاى یزیدى نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین،مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش به شهادت رسید،از آن پس،کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگى شد و کشته شدن وى،سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهاى خفته گردید. تداوم عاشورا دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسینبنعلی(ع ) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه ای که 1421 سال از وقوع آن می گذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب می کند. آنچه در اولین نظر و مطالعه در واقعه عاشورا به چشم می خورد و جلب توجه می نماید ، انگیزه ماورای مادی این جنبش عظیم است. حسین بن علی(ع) از سر آغاز قیام خویش و حرکت از مدینه، و حتی قبل از آن، نه تنها به عدم پیروزی مادی خویش آگاه بود؛بلکه ازشهادت خود و اسارت خاندانش اطلاع و بارها،از طریق اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) از شهادت خویش با خبر گشته بود و این نکته ای بود که افراد مختلف نیز در مواقف متعدد ، با او در میـــان می گذاشتند؛ اما او همچنان بر هدف خویش که انجام وظیــفه خطیر الهی و احیای دین و سنت نبوی بود ، اصرار می ورزید . از سوی دیگر این انگیزه و نیت خدایی قیام حسین (ع) و اصحابش در لحظه به لحظه این واقعه به چشم میخورد؛ از سبقت گرفتن اصحابش برای شهادت از یکدیگر گرفته تا جان باختن طفل 6 ماهه امام حسین (ع) در راه حق و تا آخرین لحظات حیات امام حسین (ع) که نه تنها تمام هستی خود را در راه حق ، جانانه واگذار نموده است، بلکه هنوز هم خویشتن را تسلیم حق می داند و زیر لب زمزمه می کند: الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک. انگیزه الهی عاشورا که در آن ذره ای غیر خدا راه ندارد، سبب شده است که اهداف عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع)، اهدافی مطابق فطرت و سرشت تغییر ناپذیر انسانی گردد. و مگر ممکن است که روزگاری از ایام زندگی بشر، انگیزه ظلم ستیزی و آزادی از قید و بند ظلم از صفحه جان آدمی خارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد. پس همین پیوستگی عاشورا و فطرت انسانی، خود سبب تضمین عاشورا، نه تنها پس از 14 قرن، بلکه تا آخر زندگی بشر است. دامنه وسیع اثرات اجتماعی و فردی این قیام الهی که نه تنها پیروان سید الشهدا ( ع ) را تحت تاثیر قرار داده، بلکه سبب بیداری و تأثیر پذیری احرار و آزادگان جهان نیز گردیده است. ریشه های این فرهنگ و پیام جاودانه را در دل تاریخ مستحکم نموده است و تا زمانی که این اثرات عمیق و وسیع، در گستره تار یخ باقی و پا بر جاست، نام و یاد حماسه سازان کربلا نیز پایدار خواهد بود. از آنچه تاکنون مورد بررسی اجمالی قرار گرفت ، به وضوح مشخص می شود که فراموشی این واقعه عظیم، هرگز متصور نیست. اسلام از همان آغاز تبلیغ، اصلیترین برنامه خویش را رهایی آدمی از قید طاغوت و بندگی و اطاعت غیر خدا، معرفی نمود و بر آن پافشاری نمود. به همین خاطر مستکبران و مشرکان که منافع خویش را در خطر می دیدند، و تعارض آشکار اسلام با اهداف و مطامع خویش را در یافته بودند، همواره بر آن تاختند. اما رهبری الهی پیامبراکرم(ص) و امدادهای الهی مانع به ثمر نشستن کوششهای آنان می شد. از طرف دیگر، مسلمین نیز آنان را دشمن آشکار دین خویش میدانستند و در راه مبارزه با آنان، هرگز کوتاه نمی آمدند. اما پس از رحلت رسول خدا(ص)، روش خویش را تغییر دادند و شروع به استحاله و تغییر تدریجی این دین الهی از درون و وارونه جلوه دادن تعالیم آن و افزودن خرافه به آن نمودند ؛ تا جایی که پس از رسول اکرم (ص)، رفته رفته تمام ارکان قدرت را به دست گرفتند و آنچه در عصر نبی گرامی اسلام (ص)، از انجام آن عاجز بودند ،امروز در زیر پوشش ظاهری اسلام و به نام دین، انجام میدادند و هرچه زمان گذشت، بخشهای بیشتری از دین خدا را زیر و رو کردند. با ذکر این مطلب، این نکته واضح و آشکار می گردد که قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل ، خلاصه نمی شود ؛ بلکه خود چشمه جوشان معــرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار عمل نمودن به آن سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت انسان می گردد . بر این اساس ، اسلام بقای خویش را مرهون مجاهدتهای سید الشهداست و این همان مفهوم حدیث نبوی است که « حسین منی و انا من حسین » امروز دشمنان هجوم همه جانبه خویش را به اسلام ادامه می دهند و تنها راه مبارزه با اسلام را تغییر اصول و مبانی اسلامی میدانند و از سوی دیگر هوا و هوس آدمی، همواره انسان را در بند خود اسیر می نماید . پس امروز نیز ما به ماهیت پیام و قیام سیدالشهدا نیازمندیم تا اسلام اصیل و به دور از پیرایه را که پیامبر اسلام (ص) به عالمیان عرضه نمود را درک نماییم و آنرا حفظ کنیم و باورهای خویش را از هرگونه جهالت و ضلالت به دور نگه داریم و درون انسانی خویش را از بند برهیم تا بدین وسیله مقدمات برپایی نظام جهانی مبتنی بر عدالت و بر پایه تعالیم جهان شمول اسلام را فراهم آوریم و راه را برای حکومت جهانی مهدی موعود (عج) هموار کنیم. در حقیقت، قیام حسینی در عصر حاضر و در فضای غبار آلود تبلیغاتی موجود، هر چه بیشتر مرز حق و باطل را تبیین می نماید و دوباره فطرت مدفون شده بشر را که در زندگی مادی غوطه ور است بیدار می کند. پس نه تنها نیاز بشر در عصر حاضر به قیام عاشورا از بین نرفته است، بلکه فزونی یافته است . عاشورا: حال و آینده نسل امروز و آینده هنوز تشنه فضیلت و عدالت است و به دلیل سرخوردگى از تباهىها بهدنبال آرمان شهر اسلامى مىگردد. اینان به نیرومندى و توانایى خویش براى به دست آوردن دنیایى بهتر و در نتیجهرستاخیزى مطلوب مىاندیشد. جوان امروز در تلاش است تا از فرهنگ و ارزشهاى اسلامى انسانىبه صورت بهینه بهره گیرد. این تفکر حیاتىترین، اندیشهاى است که مىتواند بهبالندگى جامعه جوان امروز و آینده مدد رساند. همانگونه که می دانید صحنه عاشورا چنان آگاهانه در راه معشوق جانسپارى کردند که به قول امام خمینى(ره): «هر چه روز عاشورا سیدالشهدا سلاماللهعلیه به شهادت نزدیکتر مىشد، افروختهتر مىشد و جوانان او مسابقه مىکردند براى این که شهید بشوند، همه هم مىدانستند که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند. براى این که آنها مىفهمیدند کجا مىروند؛ آنها مىفهمیدند براى چه آمدند؛ آگاه بودند که «ما آمدیم اداى وظیفه خدایى را بکنیم؛ آمدیم اسلام را حفظ بکنیم». امام خمینى(ره) رمز عزت مردم ایران، از ذلت و زبونى را، احیاى حماسههاى عاشورایى مىدانند و مىفرمایند: «عاشورا را زنده نگهدارید که با نگهداشتنعاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید.» شجاعت سیدالشهداء علیه السلام نه تنها همان زور بازو و قدرت و قوت بدنى و علم و آگاهى آنحضرت به آئین جنگ و نبرد و مدیریت و فرماندهى و به خاک انداختن دلیران ودلاوران صحنه کارزار بود، بلکه تمام اینها از روح قوى و خصیتبلند و حیاتاعتقادى و اسلامى او نشات مىگرفت. وقتى از او مىپرسند از پیامبر حدیثى که خودت شنیده باشى نقل کن مىفرماید: « ان الله یحب معالى الامور و یبغض سفسافها » خداوند کارهاى بلند و گرامى رادوست مىدارد و کارهاى پست و زبون را دشمن مىدارد.» در این روایت امام حسین(ع) که از جد بزرگوارش نقل مىکند، معلوم مىشود روح بلندامام با امور پست جسمى سر و کار ندارد، سر و کارش با معانى عالى و بلند و باعظمت است. از دیدگاه اسلام همه حماسههاى نژادى و قومى مذموم است و آن حماسهاى در اسلامممدوح و پسندیده است که بر اساس عزت نفس، کرامت نفس، آزاد منشى و استقلالفرهنگى و اعتقاد دینى باشد و ننگ و ذلت و انحطاط و پستى را تحمل ننماید. سیدالشهدا با الهام از آیات حماسى قرآن هم چون آیه شریفه «لله العزه ولرسوله و للمومنین» و آیه «لن یجعل الله للکافرین على المومنین سبیلا» و بااستفاده از زندگى حماسى و سیره عملى رسول خدا(ص) و امیرالمومنین علیه السلامو حماسههاى زهراى اطهر وامام حسن مجتبى(ع) به احیاى انسانهاى مرده زمانپرداخت و شخصیت معنوى مسلمانان را بیدار کرد و اسلام را تجدید حیات بخشید و درملت اسلام در تمامى قرون و اعصار حماسه و غیرت ایجاد کرد، حمیت و شجاعت و سلحشورى به وجود آورد و براى تمام نهضتها و انقلابهاى دنیا سوژه و سرمایه بىنظیرى شد و به آنها آموخت که ترسها، زبونىها، بردگىها، چاپلوسىها، بیگانهپرستىها، همه و همه مولود از دست دادن خوى فطرى و شخصیت انسانى است. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنهاى پیرامون روحیه حماسى و رفتار شجاعانه مردم شریف ایران و برکات آن مىفرمایند: «رفتار شجاعانه همه مردم و مسئولان ایران، علتهاى دیگر را براى مقاومت دربرابر آمریکا تشجیع کرده است. اکنون دورانى که امریکایىها خیال مىکردند صاحباختیار دنیا هستند و براى کشورهاى گوناگون خط و نشان مىکشیدند، سپرى شده است واین همه به برکتشجاعت و نترسیدن ملت ایران از ابرقدرتها حاصل شده است.» امروزه ملتهاى مسلمان سراسر دنیا در پرتو تعالیم حماسى حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) مىروند تا در تاریخ معاصر تحولى ایجاد کنند. امروزه بیدارى و آگاهى سیاه پوستان امریکا آن هم در پرتو تعالیم انسان ساز عاشورایى و رهنمودهاى امام خمینى ( ره ) مایه بسى امید و بشارت است. رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «سیاهپوستان آمریکا اعم از مسلمان ومسیحى در این تظاهرات مشتهایشان را گره کردند و فریاد «الله اکبر» سر دادندو به ترجمه سوره مبارکه حمد گوش فرا دادند این پیام قرآن بود که زیر چشم رژیماستکبار امریکا در دنیا پخش شد و این واقعیت نشان داد که با وجود مخالفت هاىامریکا پیام انقلاب اسلامى به مخاطبین آن در دورترین نقطه جهان رسیده است.» رهبر معظم انقلاب بااشاره به حماسههاى مردم شریف ایران و با قاطعیت تمام مىفرمایند: « همه دولتها اعتراف دارند که تنها ایران اسلامى است که با شجاعت در مقابلامریکا و اسرائیل ایستادهاند.» به خاطر همان تعالیم عاشورایى است که هنوزشعارهاى حماسى و پیامهاى بلند آن به گوش اهل دل مىرسد که مىفرمود: الموت اولى من رکوب العار والعار اولى من دخول النار انا الحسین بن على آلیت ان لا انثنى حتى عیالات ابى امضى على دین النبى ، «مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و پذیرفتن ننگ بهتر از قبول آتش سوزان جهنم استمن حسین فرزند على هستم، سوگند یاد کردهام که در مقابل دشمن سرفرود نیاورم. من از اهل و عیال پدرم حمایت مىکنم و در راه آئین پیامبر کشته مىشوم.» روحیه حماسى است که باعث مىشود انبیاء الهى براى اجراى عدالت اجتماعى کوچکترین سازشىبا مترفین و کفار نداشته باشند. همین حماسههاى صادقانه و مخلصانه بود که یک جاذبه واقعى و حقیقى در قلوب مردممومن جهان ایجاد کرد که حرارت و سوزش آن هرگز به سردى نمىگراید و در زیر اینآسمان کبود نمىتوان نهضت و انقلاب اصلاحى را پیدا کرد که با حماسههاى جاویدعاشورا آشنا نباشد. آرى «ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المومنین لن تبرد ابدا» امام خمینى ( ره ) «بزرگداشتشعائر عاشورایى» را مهمترین رمز وحدت ملل مسلمان جهان مىداند وتعالیم عاشورایى را ثمربخشترین حماسهبراىعزتمسلمین و ذلت و خوارى کفار ومشرکین و نابودى استکبار جهانى بهحساب آورده ومىفرماید: «همه باید بدانیم که آن چه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسى، مراسمعزادارى ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت ابى عبداللهالحسین علیه السلام است که حافظ ملیت مسلمین به ویژه شیعیان اثنى عشرعلیهم صلوات الله و سلم مىباشد.» عاشورا و زنان زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است. اینک نیز عاشورا پرگارى است که عشق را ترسیم مىکند و کانونى است که ارزشها، احساسها، عاطفهها، خردها و ارادهها برگردش مىچرخند. عاشورا از دیرباز تجلىگر روز درگیرى حق و باطل و روز فداکارى و جانبازى در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانى اندک ولى با ایمان و صلابت و عزتى بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بىدین حکومت ستمکار یزیدى به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایى و آزادگى مبدل ساخت. عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبتبه معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بنعلى(ع) مىگردد و حتى غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود مىآورند. عاشورا نشان دهنده معناى «حسین منى و انا من حسین» بود که دین رسول خدا ( ص ) با خون سید الشهدا آبیارى شد و به تعبیر امام خمینى(ره) عاشورا، قیام عدالتخواهان با عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود. حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلتبار ترجیح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاریخ سبز بماند. در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانى که در رکاب حضرت به فیض عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبرى (س) و نقش وى در پیام رسانى صحبتشده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مىپندارند. در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان براى همیشه تاریخ پر بار شیعه بهترین الگوى ایمان و ایثار و اخلاص و فداکارى خواهند بود. نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره مىشود: 1- مشارکت در جهاد 2- آموزش صبر 3- پیام رسانى 4- روحیه بخشى 5- پرستارى 6- مدیریت 7- حفظ ارزشها 8- تغییر ماهیت اسارت 9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا الگو گیری ازعاشورا تاریخ اسلام و شخصیتهای برجستة اسلامی نیز برای مسلمانان در همة دورهها الگو بوده است و تعالیم دین ما و اولیاء مکتب نیز توصیه کردهاند که از نمونههای متعالی و برجسته در زمینههای اخلاق و کمال، سرمشق بگیریم. در میان حوادث تاریخ، «عاشورا» و «شهدای کربلا» از ویژگی خاصّی برخوردارند و صحنه صحنة این حماسه ماندگار و تکتک حماسهآفرینان عاشورا، الگوی انسانهای حقطلب و ظلمستیز بوده و خواهد بود، همچنان که «اهلبیت ( ع )» بصورت عامتر، در زندگی و مرگ، در اخلاق و جهاد، در کمالات انسانی و چگونه زیستن و چگونه مردن، برای ما سرمشقاند. از خواستههای ماست که حیات و ممات ما چون زندگی و مرگ محمد و آل محمّد باشد: «اَللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ » امام حسین ـ علیه السّلام ـ حرکت خویش را در مبارزه با طاغوت عصر خودش، برای مردم دیگر سرمشق میداند و میفرماید: «فَلَکُمْ فی اُسوَةٌ» نهضت عاشورا، الهام گرفتة از راه انبیا، و مبارزات حقجویان تاریخ و در همان راستاست. استشهادی که امام حسین ( ع ) به کار پیشینیان میکند، نشاندهندة این الگوگیری است. هنگامی که حضرت میخواست از مدینه خارج شود، این آیه را میخواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»، قبل از حرکت نیز در وصیتنامهای که به برادرش محمد حنفیه نوشت و مبنا و هدف و انگیزة خروج را بیان کرد، از جمله تکیة آن حضرت بر عمل به سیره جدّ و پدرش و پیمودن همان راه بود و نهضت خود را در همان خطّ سیر معرفی کرد: «وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی و اَبی عَلِی بْنِ اَبی طالِبٍ» و سیرة پیامبر و علی ( ع ) را الگوی خویش در این مبارزه با ظلم و منکر دانست. این شیوه، تضمینی بر درستی راه و انتخاب است که انسان مبارز، از اولیائ دین و معصومین الگو بگیرد و برای کار خود حجّت شرعی داشته باشد. در سخنی دیگر، آن حضرت فرموده است: «وَلی وَ لَهُمْ و لِکُلِّ مُسلمٍ بِرَسُولِ اللهِ اُسْوَة و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله » را اسوة خود و هر مسلمان دیگر قلمداد کرده است. پیامبر اکرم ( ص ) ، دو فرزندش امام حسن ( ع ) و امام حسین ( ع ) را «امام» معرفی کرده است، چه قیام کنند، چه بنشینند: «اِبْنای هذا اِمامانِ، قاما اَوْ قَعَدا» پس از قیام عاشورا نیز در همان خطّ امام و اسوه و الگو بودن امام حسین ( ع ) بود و عمل آن حضرت برای امّت میتوانست سرمشق و سرخط باشد و مبنای مشارکت پیروان امامت در مبارزه با حکومت یزیدی باشد، مبارزهای که ریشه در جهاد همة پیامبران ربّانی و همة جهادهای مقدّس مسلمانان صدر اسلام در رکاب حضرت رسالت داشت. در تاریخ اسلام نیز، بسیاری از قیامهای ضد ستم و نهضتهای آزادیبخش، با الهام از حرکت عزّتآفرین عاشورا شکل گرفت و به ثمر رسید. حتّی مبارزات استقلالطلبانة هند به رهبری مهاتما گاندی، ثمرة این الگوگیری بود؛ همچنانکه خود گاندی گفته است: « من زندگی امام حسین ( ع )، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین ( ع ) پیروی کند » قائد اعظم پاکستان، محمدعلی جناح نیز گفته است: « هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین ( ع ) از لحاظ فداکاری و تهوّر نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیدة من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی نمایند » بارزترین نمونة آن، انقلاب اسلامی ایران بود که درسها و الگوهای عاشورا، قویترین دستمایة جهاد مردم بر ضدّ طاغوت و دفاع رزمندگان در جبهة نبرد هشت ساله به شمار میرفت. نبرد و شهادت مظلومانه برای رسوا ساختن ظالم، عمل به تکلیف در شدیدترین حالاتِ تنهایی و بییاوری، رها نکردن هدف حتّی با کمبود نفرات و شهادت یاران، همه و همه از ثمرات الگوگیری از عاشورا بود. امام امّت، در اسوه بودن عاشورا برای نهضت پانزده خرداد میفرماید: « ملّت عظیمالشأن، در سالروز شوم این فاجعة انفجارآمیزی که مصادف با پانزده خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع میشد. واقعة عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 42 و از آن تا قیام عالمی بقیة الله اروحنا لمقدمه الفداء در هر مقطع انقلابساز است. » سزاوار است که نهضت عاشورا از ابعاد مختلف، مورد بازنگری دقیق قرار گیرد و شیوههای مبارزه، خطوط اصلی تبلیغ، عوامل ماندگاری یک حرکت انقلابی و ثمربخشی آن در طول سالیان متمادی، و درسهایی که برای به حرکت درآوردن ملّتهای خفته و خمود در آن نهفته است، تبیین گردد و عاشورا به یک «مکتب» و «دانشگاه» تبدیل گردد. پیام عاشورا «السلام علیک یا ثارالله و ابنثاره و الوتر الموتور» عاشوراى سال 61 ه.ق فرا رسید ، و سید الشهداء(ع) که همراه پاکباختگان دین خدا به صحراى کربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگین انگشترى در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. حسین بنعلى ( ع ) با دلى آرام، قلبى مطمئن و روحى بلند در برابر همه سردمداران کفر و مزدورانشان ایستاد و پیام عاشورا را چنین ابلاغ کرد: الف) آزادى و آزادگی ب) عرفان با دید حقیقت ج) نماز نیایش د) ایستادگی حق در برابر باطل الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یا بى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ... در پایان امام(ع) اشعار فروة بنمسیک مرادى را قرائت کردندکه آمده است : اگر شما را شکست دادیم از قدیم چنین بودهایم و تازگى ندارد اگر با شکست رو به رو شدیم باز مغلوب نشدهایم پیروزى در هر حال با جبهه حق است ما با ترس خوى نگرفتهایم اگر کشته شویم سرنوشت، شهادت در راه خداست. ه) سجده کردن در برابر حق و حقانیت صبرا على قضاءک یا رب، لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، مالى سواک و لا معبود غیرک، صبرا على حکمک یا غیاث من لا غیاث له، یا دائما لانفاد له یا محیى الموتى یا قائما على کل نفس بما کسبت احکم بینى و بینهم و انتخیر الحاکمین. خدایا، در برابر قضا و حکم حتمىات صبر پیشه مىکنم. خالقى جز تو نیست; اى یاور یارىجویان، غیر از تو یاورى ندارم و جز تو معبودى نیست. حکم تو را مىپذیرم، اى فریادرس کسى که فریادرسى ندارد; اى جاودانهاى که پایانى ندارد، اى زندهکننده مردگان و اى قیومى که بر اعمال همه افراد نظارت دارى، تو خود میان من و دشمنانت قضاوت کن; تو بهترین داورانى.
[ یکشنبه 91/8/28 ] [ 1:7 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
یک عـــمر در پــــــی تـــو سفـــر کـــردم با آتش فـــــــراغ تو ســـــــــــر کــــردم. روزم به انتــــــظار تو شب گــــــــــردید شب را به شوق وصل، سحـر کـــــردم. با کیمیــای عشــق تــــو ایــن دل را ارزنده تــــــــر ز گــــوهــــر و زر کـــردم . جز مـهر رویت، ای گــــــل زهـــرایـــــی از دل، هر آن چه جز تــوبه در کـــردم.
اثبات وجود حضرت حجت(ع)
مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از آیات و مراجعی بود که بی واسطه به فیض ملاقات حضرت مهدی، صاحب الزمان ارواحنا له الفداه مشرف شده بود. یکی از آن موارد، قضیه شگرفی است که مرحوم شیخ محمد شریف رازی در جلد اول کتاب گنجینه دانشمندان نقل کرده است. [ سه شنبه 91/8/23 ] [ 11:19 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
1 – خداوند تعالی کلام خودش را در قرآن،با نام خودش که عزیز ترین نام است شروع کرد.تا آنچه که در کلامش است،مارک او را داشته باشد. صاحبان کارخانه جات همین کار را می کنند وروی محصولات و اجزای آن مارک کارخانه خودشان را می زنند.خدا میل دارد که بنده گانش ادب داشته باشندو مارک او را رعایت کنند،یعنی در هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم بگویند تا عملشان خدائی شود.یعنی عمل یک مومن با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ،برای رضای الله باشد،و در نتیجه، کارش باطل و ناقص و ناتمام نماند.چون کاری کاری که خالصانه بابسم الله الرحمن الرحیم آغاز شود،باطل در او راه ندارد. 2-در روز قیامت موقع بررسی و سنجش اعمال،کارهای خوبی که به خاطر خدا و به احترام خدا انجام نداده ایم،باطل است و حساب نمی شود. چون خدا باقی و فنا ناپذیر است،و روح ما خدائیست،آن مقدار از کارهایمان در قیامت نصیب می بریم که خدا از کارمان نصیب داشته باشد. 3-در حدیثی که شیعه و سنی آنرا قبول دارند ازعلی(ع)آمده که حضرت محمد (ص)فرمود:هر کاری از کارهای مهم اگر با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشود ابترمی ماند. ابتریعنی چیزی که آخرش بریده و ناقص باشد و نتیجه ندهد.علی(ع)پس از نقل این حدیث اضافه فرمود:انسان هر کاری راکه می خواهد انجام دهد باید بسم الله الرحمن الرحیم بگوید یعنی با نام خدا این کار را شروع می کنم و هر عملی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شود با برکت است. 4-امام باقر (ع)فرمود:سزاوار است هنگامی که کاری را شروع می کنیم،چه بزرگ باشد و چه کوچک،بسم الله الرحمن الرحیم بگوئیم تا آن کار پربرکت و مبارک شود. روی همین اصل، تاج سر تمام سوره های قرآن بسم الله الرحمن الرحیم می باشد تا همه سوره ها جاودانه بماند و تغییر نکند.تنها سوره توبه آغازش بسم الله ندارد زیرا بنا به فرمایش علی (ع)،این سوره با اعلان جنگ با جنایت کاران و پیمان شکنان آغاز شده که با صفت رحمان و رحیم سازگار نیست و بسم الله الرحمن الرحیم امان و رحمت است. البته خداوند کسری این آیه را در سوره( نمل) جبران کرده و علاوه بر اول سوره در میان سوره نمل آیه بسم الله الرحمن الرحیم آورده است. 5-در اینجا توجه این نکته لازم است که چرا در همه کارها باید( بسم الله الرحمن الرحیم) بگوئیم مثلا نگوئیم( بسم الله القاسم الجبارین)،(بسم الخالق..)،(بسم الله الرازق..) وغیره .جواب نکته اینست که:در نامهای دیگر خداوند بخشی از کمالات خدانهفته است ولیکاملترین و جامع ترین نامها و صفات خدا در آیه بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است، وگرنه خداوند بجای بسم الله الرحمن الرحیم اسامی دیگر می آورد.پس هم با نام الله کارهایمان را شروع می کنیم و هم ازرحمانیت و رحیمیتش کمک می گیریم تا کارهایمان قداست پیدا کند و بیمه شود. 6-بسم الله الرحمن الرحیم قدرت الهی است که در اختیارمان گذاشته شده که این قدرت مافوق قدرتهاست و باعث میشود که از نظر روانی نیروی بیشتری در خود احساس کنیم،در کار مطمئن باشیم،بیشتر کوشش کنیم،در کارمان نا امید نشویم،از عظمت مشکلات نترسیم،اعمال خود را پاکتر و خالص تر کنیم. 7-بسم الله الرحمن الرحیم (حرز) در مقابل شیاطین و اجنه و هر موجود شرور است و کسی که (حرز) را دائم در قلب و زبان داشته باشد فرشته گان به کمکش می آیند و سحر،جادو،بدچشمی ، حسادت حسودان،آفات مادی و غیر مادی بی اثر میشود. کسی که با این (حرز)خدا را همراه داشت،شیاطین و شرور در موثر نمی افتند،مانند کودکی که دست مادرش را بگیرد و از گم شدن و آذار دیگران در امان بماند. 8-چون بسم الله الرحمن الرحیم آیه ای از قرآن است،بنا بر این با گفتن آن در همه کارهای روزانه،در طول عمر، ثواب چندین هزارخواندن آیه در نامه اعمالمان ذخیره و واریز میشود به اضافه اینکه کارمان هم عبادت محسوب می شود.واین رمزی استاز تکامل انسانها. احادیثی در مورد بسم الله الرحمن الرحیم : احادیث پیامبر صلى الله علیه وآله : - هرگاه سفره پهن مىشود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مىآیند. چون بنده بگوید: «بسم اللّه» فرشتگان مى گویند: « خداوند، به غذایتان برکت دهد!» سپس به شیطان مىگویند: «اى فاسق! بیرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى» - بسم اللّه الرحمن الرحیم، کلید وضو و کلید هر چیزى است. - دعایى که با بسم اللّه الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمىشود. - هر کس با یقین بسم اللّه الرحمن الرحیم را قرائت کند، کوهها به همراه او تسبیح مى گویند، هر چند او تسبیح آنها را نمى شنود.
[ سه شنبه 91/8/23 ] [ 10:32 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : عاشقان ولایت ] [ Weblog Themes By : night skin ] |