مطالب خواندی - عاشقان ولایت قزوین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقان ولایت قزوین

اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی که باعث می‌شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا کنید به تست زیربا کمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی درکشورآمریکا است.


1- فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید,کدام قسمت ازصورت او هستید؟

الف : چین وچروک
ب : لکه
ج : خال زیبایی
د : کک ومک
ت :لبخند



2- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟

الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن



3- کدام یک ازآلات موسیقی را دوست دارید؟

الف: پیانو
ب : ویلون
ج : سازدهنی
د : گیتار
ت : دف



4- کدام یک ازبرنامه های تلویزیونی برای شما جالب تراست؟

الف : اخباروبرنامه های مستند
ب : فیلم های درام وزندگی نامه
ج : هیجانی وپلیسی
د : عشقی وماجرایی
ت : کمدی وکارتون



5- کدام یک ازبازی های شهربازی را بیشتردوست دارید؟


ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/8/27 ] [ 1:20 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

شیطان گرایی یا شیطان پرستی سه دوره را از سر گذرانده است. شیطان پرستی بدوی، شیطان گرای در قرون وسطا و شیطان گرایی مدرن. شیطان پرستی مدرن ریشه در ادوار گذشته این تفکر داشته و آموزه ها و آیین های آن را در خود جای داده است و از جهت نسبتی که با نهاد سیاست و اقتصاد برقرار کرده از صور پیشین شیطان گرایی متمایز میشود. بنابراین برای شناخت دقیق و عمیق شیطان گرایی مدرن لازم است که نظر و گذری بر تاریخچه شیطانگرایی داشته باشیم.

در این تاریخچه کوتاه خواهیم دید که گروهی از یهودیان تا اواسط قرون وسطا به غنی کردن داشته های فرهنگی خود مشغول بودند و آن را بر شالوده شیطانگرایی استوار کردند، و از آن پس یعنی حدود سده های دوازده و سیزده به تدریج از آیین و افکار خود پرده برداشتند و امروز می روند تا دنیا را با بینش و ارزش های خود هماهنگ سازند.

 

? شیطان گرایی بدوی

مطالعات تمدنی 1 و مردم نگاریهای مربوط به قبایل بدوی 2 رد پایی از اعمالی را که ما امروزه شیطانی می دانیم نشان می دهد. شیطانگرایی بدوی شالوده ای خرافی داشته و به نوعی انحراف از مسیر تعالیم پیامبران گذشته بوده است. ادیان ابتدایی که پیامبران الاهی برای بشر می آوردند مثل ادیان ابراهیمی در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران میکوشیدند تا دست خلاق و روزی بخش خداوند را در چرخه این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند.

به دنبال تعالیم انبیا مردم کشت و زرع و باران و آفتاب و سایر نمودها و پدیدههای طبیعی را نشانه ای از پروردگار و لطف و رحمت او می دانستند و همواره میکوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیینهای معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند. اما گاهی خشکسالی میشد، یا آفتی تمام تلاش آنها را از بین میبرد؛ در این مواقع به جهت انحراف از تعالیم پیامبران کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.

باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشا قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانه گرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تامین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامه هایی داشته باشند؛ تا بدین ترتیب از اراده شوم شیطانی در امان بمانند. از این رو جشنهای باروری میگرفتند و در آن زنان و مردان بی مهابا به هم می آمیختند و موسیقی های محرک جنسی نواخته و گاهی خون انسانها و کودکان را تقدیم شیاطین میکردند.قربانی کردن فرزند نخست به خصوص اگر پسر باشد در بسیاری از قبایل بدوی و به خصوص در میان عبرانیان رایج بوده است.

در بعضی از دوره ها شیطانپرستی نسبت خود را با شیطان گسسته و به پرستش الاهه باروری تبدیل شد. الاهه باروری در حقیقت زمین بود که در وجود زن نمود مییافت. آیین آمیزش آزاد، نیایش و طلب باروری و برکت در برابر الاهه زمین و گاهی خدای مذکر و بارور کننده محسوب میشد. در مصر خدای مذکر که نماد آن خورشید بود اُزیریس نام داشت و الاهه باروری که همسر او بود آیسیس یا ایزیس نامیده میشد. البته گاهی این موقعیتها جابجا شده و الاهه آسمان به صورت مونث (نوت) و خدای زمین به چهره مذکر (گب) در می آمد.

برای مطالعه به ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/1/20 ] [ 4:11 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

 

آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود.

1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه کنید.

2. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی که بر شما روی آورده است کمک کنید.

3. عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است ]و حق خداست[ از مال خود خارج کند، از فتنه‌ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد.

4. هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.

5. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

6. ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.

(توقیع به شیخ مفید)

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید...

[ پنج شنبه 92/1/1 ] [ 11:26 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

آخرین لحظات زندگی پیامبر(ص) چگونه گذشت؟

 
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد، من اکنون آماده گرفتن قصاصم.
در یکی از روزهای بیماری در حالی که سرش را با پارچه‌ای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم وقت آن رسیده است که من از میان شما غائب گردم، اگر به کسی وعده داده‌ام، آماده‌ام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم.

در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان، آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است.

در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد، من اکنون آماده گرفتن قصاصم.

درخواست پیامبر یک تعارف اخلاقی نبود؛ بلکه جداً مایل بود حتی یک چنین حقوقی را که هرگز مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد جبران نماید. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شکم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلکه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌گردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین کند.

پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص کند. یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشکبار و گردن‌های کشیده و ناله‌هایی جانگداز، منتظرند که جریان به کجا خاتمه می‌پذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ ناگهان دیدند سواده بی اختیار، شکم و سینه پیامبر را می‌بوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از سواده بگذر، همانطور که او از پیامبر اسلام در گذشت.

 

فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865

 


 

کوتاه اما پرمحتوا از کریم اهل بیت (ع)


از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : کرم‌ چیست‌ ؟ فرمود : بخشش‌ پیش‌ از خواهش‌ و اطعام‌ در قحطى‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227) سؤال‌ شد بخل‌ چیست‌ ؟ فرمود : آنچه‌ در کف‌ دارى‌ شرف‌ بدانى‌ ، و آنچه‌ انفاق‌ کنى‌ تلف‌ شمارى‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)
به‌ امام‌ مجتبى‌ - علیه‌ السلام‌ - عرض‌ شد : اى‌ پسر پیامبر خدا در چه‌ حالى‌ هستى‌ ؟

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید

[ شنبه 91/10/23 ] [ 11:39 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

ضریح جدید امام حسین (ع) :

از منظر دین اسلام ایجاد ضریح و حرم برای رهبران مذهبی نوعی تجلیل و تکریم و احترام به شمار رفته بالاخص اگر این افراد در زمره علما و بزرگان دین به خصوص امامان معصوم (ع) و فرزندان آنان باشند، که در واقع این اعمال مصداق تعظیم شعائر الهی است که در قرآن کریم نشانه تقوی و بسیار ارزشمند شمرده شده است.

هر چند کمک به فقرا و نیازمندان و اشتغال جوانان از ضرورت های اصلی در هر جامعه اسلامی به شمار می رود، اما در عین حال تجلیل نمادهای دینی هم یکی از مهم ترین ابزار ترویج و تبلیغ تفکرات ناب و عمیق دینی به حساب می آید.

ساختن ضریح و حرم برای قبور رهبران مذهبی، به عنوان یک رسم و سنتی اجتماعی، قرن هاست که در جوامع گوناگون به وجود آمده، و هدف از این کار در واقع بیان احترام و تجلیل نسبت به آنان می باشد. از منظر دین اسلام نیز این گونه اعمال نوعی تجلیل و تکریم و احترام به شمار رفته بالاخص اگر این افراد در زمره علما و بزرگان دین به خصوص امامان معصوم و فرزندان آنان باشند، این اعمال مصداق تعظیم شعائر الهی است که در قرآن نشانه تقوی و بسیار ارزشمند شمرده شده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ؛ هرکسی شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این دلیل بر تقوای قلبی وی می‏باشد.» (سوره حج/ آیه 32) در نتیجه این گونه تجلیل و تعظیم ها هم ماهیت دینی دارد و هم بسیار ارزشمند است .

به علاوه اینگونه رفتارها در خصوص فرزندان رسول خدا نوعی اظهار مودت و محبتی است که از فروع دین و مزد رسالت حضرت دانسته شده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏؛ من از شما پاداشی نمی‏طلبم جز دوستی بستگانم!» (سوره شوری/ آیه 23)

خبرگزاری حوزه به مناسبت رونمایی از ضریح جدید امام حسین علیه السلام در قم، مصاحبه ای با حجت الاسلام والمسلمین تکیه ای سخنگوی هیئت امنای ساخت ضریح امام حسین (ع) انجام داده است که ایشان از حال و هوای معنوی این ضریح و ویژگی های منحصر بفرد آن سخن گفته است.

* خاطرم هست که حدود 5 سال قبل با مراجع دیدار می کردید و از ساخت ضریح جدید اباعبدالله(ع) سخن می گفتید. نقطه آغازین این جریان مقدس چه بود؟

این اتفاق مبارک، ریشه جالبی دارد. آقای دانش از دلباختگان اهل بیت به افراد فعال در چراغانی نیمه شعبان گفت: “شما که خیابان های قم را اینطور نورباران می کنید، ای کاش میرفتید کنار قبر مطهر عسکریین و در زادگاه حضرت مهدی چراغانی می گردید” این باعث شد عده ای از بروبچه های چهارمردان(یکی از محله های قدیمی قم)، به سرپرستی آقای دانش بروند سامرا.

* این ماجرا مربوط به چه سالی است؟

مربوط به اوایل دهه هشتاد، حدود سال 82 و 83 است. آن بزرگوار با این افراد فعال رفتند، ولی به دلیل مسائل امنیتی و کم لطفی مجاورین سامرا اجازه فعالیت ندادند که در نهایت وسایل شان را بردند کاظمین و در چراغانی حضرت مهدی سلام الله علیه استفاده کردند. از همانجا رشته ارتباط آقای دانش با عتبات عالیات برقرار شد. و مسئولین عتبه کاظمین علیهما السلام از ایشان حسن استفاده را کردند و این برادر به عنوان یک رابط ارزشمند جا افتاد.

* آن موقع حاج فاضل انباری تولیت کاظمین بودند؟

بله، همین حاج فاضل بود که خوب جذب کرد و به کار گرفت. بعد آقای دانش بتدریج به نیازهای اعتاب مقدسه اشراف پیدا کرد و در این رفت و آمدها، به هر کاری که نیاز بود دست می زد برای یکجا سنگ تهیه میکرد برای یکجا دنبال لوستر بود، یکجا دنبال جذب طلا بود جای دیگری معماری و همینطور خودش بصورت خودجوش کار می کرد تا اینکه متوجه شد ضریح مطهر امام حسین سلام الله علیه نیاز به تعویض دارد و جلسه چهار نفره ای در خصوص نیاز اعتاب مقدسه تشکیل داد.

* با حضور چه افرادی؟

بنده بودم، حاج آقای پارچه باف، حاج آقای خلج و خود آقای دانش. دور هم نشستیم و ایشان پیشنهاداتش را مطرح کرد که این نیازهای فزاینده وجود دارد اما چند گل سرسبد وجود دارد، یکی اش ضریح مطهر امام حسین است که لازم التعویض است و از همین جا استارت این جریان سال 84 خورد.

* با توجه به موضوع چراغانی نیمه شعبان که فرمودید، میتوانیم بگوییم جرقه اولیه ساخت ضریح را خود صاحب الزمان زدند.

احسنت، برداشت خوب و لطیفی کردید. صاحب الزمان یعنی بزرگواری که اشراف قطعی روی عالم امروز دارد و مدیریت عالی جهان را به عهده دارد هدایت کرد. همانجا فی المجلس زنگ زدیم به حاج آقای نظری منفرد، زیرا میخواستیم ایشان اشراف داشته باشد تا از نظر دینی و مکتبی با اطمینان بیشتری پیش برویم. ایشان آن زمان برای تبلیغ به کویت رفته بودند. وقتی موضوع را به ایشان اطلاع دادیم، گفتند “با وجود اشتغالات و گرفتاری هایم، راجع به حضرت اباعبدالله الحسین خاضعم، هرچه باشد در خدمتم”. ایشان که موافقت کردند همانجا نفرات دیگری پیشنهاد شد و در نهایت 12 نفر هیات امنای ساخت ضریح را تشکیل دادند.

* وجه انتخاب اعضای امناء چه بود؟


برای مطالعه به ادامه مطلب بروید...

[ دوشنبه 91/9/20 ] [ 5:40 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

 

 

راز مهلت خواستن امام حسین (ع) از دشمن در عصر تاسوعا چه بود؟

در کتاب «ثارالله، خون حسین(ع) در رگهای اسلام» تألیف آیت الله حاج شیخ حسین عندلیب همدانی درباره علت استمهال امام حسین از دشمن، به موارد زیر اشاره شده است:
1? این فرصت کوتاه برای انسان‌هایی که قابلیت هدایت را از دست نداده بودند، امکان تجدیدنظر به وجود می‌آورد. چنان‌که گروهی از سپاهیان دشمن به امام(ع) ملحق شدند.
2? امام (ع) و یارانش از هر فرصتی برای موعظه دشمن، استفاده می‌کردند، چنان‌که در همان عصر تاسوعا نیز بعضی از اصحاب، لشگریان عمر سعد را نصیحت می‌کردند. و این فرصت، با موعظه‌های عصر تاسوعا و صبح عاشورا افرادی چون حر را از خواب غفلت بیدار کرد.
3? برخی یکی از اسرار استمهال را «وصیت» امام(ع) به اهل بیت دانسته‌اند. و مسلم است که این وصیت، وصیت معمولی نبوده بلکه بقای امام(ع) با همین وصیت تضمین می‌شد.
4? علت دیگر استمهال که در کلام حضرت به آن تصریح شده، خواندن نماز و قرائت قرآن و دعا و راز و نیاز است و به عبارت دیگر، آماده شدن برای رسیدن به لقاء پرودگار، به ویژه آن که طبق نظر اکثر مورخین، عاشورا روز جمعه بوده و استفاده نمودن از چنین شبی می‌تواند در تعالی روح آنان موثر باشد و شاید الف و لام «العشیه» و یا «اللیله»به همین نکته اشاره داشته باشد.

 

 

 

عاشقان ولایت قزوین گل تقدیم شما

 


[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 4:24 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

* بسم رب الشهداء و الصدیقین *

 

 

 

فریب شیطان به 9 طریق کاملا مشروع !

شیطان برای گمراهی انسان ها از راحترین و کاربردی ترین روش ها استفاده می کند. مواردی که در نظر انسان ها عادی و مشروع است، آن چنان وسوسه می کند که در همان طریق آدمی را به خطا می کشاند. مثلا با ایجاد محبت به دنیا، محبت به مال، محبت به فرزند، اظهار علاقه در مقام های شغلی، شهوت، قدرت، و … گام به گام در مسیری قرار می دهد که انسان را از فضائل دور می کند.

پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در حدیثی می فرمایند:

“نُه چیز است که با وسوسه های شیطانی منجر به آفت زدگی برای انسان می شود؛

اول از همه گفتار و سخن گفتن است که با وسوسه های شیطانی، دروغ و غیبت آن را در عبادت، تنبلی و خستگی رسوخ می کند، زیرکی انسان تبدیل به خودنمایی می شود و یا بذل و بخششی که همراه با منت گذاشتن باشد. در مواردی چون زیبایی ظاهری، انسان به وسوسه شیطان به خودنمایی و خودپرستی آلوده می شود. انسان بردبار با نیرنگ و فریب ابلیس به راه های سفاهت و ابلهی کشیده می شود.”

یکی از بزرگترین نعمت های خداوند زبان است که وسیله بیان خواسته ها و نیازهای آدمی در قلمرو زندگی است. زبان وسیله ای است برای اظهار افکار، نظریات، ذوق ها و خلاقیت های گوناگون در ابعاد مختلف و نیز وسیله ای برای تبادل اندیشه ها و فرهنگ ها از فردی به افراد دیگر و از جامعه ای به جامعة دیگر است .

زبان یکی از اساسی ترین وسائل رشد و تکامل انسان می باشد و خداوند برای جلوه دادن بزرگی و اهمیت این نعمت، پس از طرح موضوع خلقت، تعلیم بیان را مطرح و می فرماید:«الرحمان. علم القرآن. خلق الانسان. علمه البیان » خدای مهربان قرآن را آموخت، انسان را آفرید و بیان را به او آموخت.

منت گذاری در انفاق یکی از آفات انفاق، اذیت و آزار و منت گذاری است که ممکن است انفاق کننده را به ورطه سقوط بکشاند و عملش را تباه کند. قرآن م?منان را از این کار بیم داده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، انفاق و بخشش های خود را با منت نهادت وآزار رساندن، باطل نسازید»
وسیله ای که هم می تواند خیر باشد و هم شر!
انسان نتیجة فکر و اندیشة خود را بوسیله سخن آشکار می نماید. اگر سخن و گفتار نبود انسان به سختی می توانست آنچه در باطن خود بود آشکار نموده و یا خبری از دیگری بفهمد.

امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: به واسطه زبان دوزخیان در آتش افتند و به زبان اهل نور را نور بخشند (بنور و روشنائی میرسند) پس زبانتان را حفظ کرده و آن را بذکر خدا مشغول کنید. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: همانا بیشترین گناه فرزند آدم در زبان او است.

 

برای مطالعه به ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 4:14 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

* بسم رب الشهداء و الصدیقین *

خبرگزاری فارس: پایگاه اطلاع‌رسانی ناسا در واکنش به شایعات مطرح شده مبنی بر به پایان رسیدن دنیا در روز 21 دسامبر (اول دی ماه)، به سوالات مربوط به این شایعه پاسخ داده است! 

مدت‌هاست که شایعات مختلفی در مورد به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 و در روز 21 دسامبر (مصادف با اول دی ماه) در وبلاگ‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شود و هر روز ابعاد گسترده‌تری نیز به خود می‌گیرد.

برای این شایعات منابع و استنادات مختلفی نیز مطرح می‌شود. تقویم قوم مایا، پیش‌گویی‌های نوستراداموس و حتی منابع مذهبی و باستانی از جمله مواردی هستند که مطرح‌کنندگان این شایعه به آن استناد می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که دنیا باید در این روز به پایان برسد.

این موضوع مختص ایران نبوده و در سرتاسر دنیا مطرح شده است. شایعه دیگری نیز که در این زمینه مطرح شده بحث خاموشی سه روزه زمین و ورود زمین به دوره جدیدی از حیات خود است. تمام این شایعات و گسترش آن موجب شد تا سازمان هوانوردی و فضا آمریکا (ناسا) به این ادعاها واکنش نشان دهد. مطلب زیر از پایگاه اطلاع‌رسانی ناسا برداشت شده و در آن به سوالات مطرح در این مورد پاسخ داده شده است:

سوال) آیا در سال 2012 خطری زمین را تهدید می‌کند؟ بسیاری می‌گویند که جهان در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد.

ناسا) جهان در سال 2012 به پایان نمی‌رسد. سیاره ما بیش از 4 میلیارد سال به خوبی عمر کرده و دانشمندان معتبر دنیا هم می‌گویند در سال 2012 هیچ خطری زمین را تهدید نمی‌کند.

سوال) ریشه این پیش‌گویی که زمین در سال 2012 به پایان می‌رسد، از کجا آمده؟

ناسا) این داستان اولین بار با این ادعا آغاز شد که سیاره‌ای به نام «نیبیرو» که سومری‌ها آن را کشف کرده‌اند، در حال حرکت به سوی زمین است. ابتدا گفته می‌شد که این فاجعه در ماه می 2003 رخ می‌دهد و زمانی که این تاریخ گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، زمان موعد به دسامبر 2012 تغییر کرد و به تقویم باستانی «مایا» ها که تحول بزرگ در سال زمستان 2012 را پیش‌بینی کرده بود، ربط داده شد. به همین دلیل هم تاریخ 20 دسامبر به عنوان روز موعد پیش‌بینی شد.

سوال) آیا تقویم مایاها در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد؟

 

برای مطالعه به ادامه مطلب... 

[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 2:38 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

* بسم رب الشهداء و الصدیقین *

 

 

ابلیس از آفریدگان خداوند واز جنیان است و مدت‏هاى طولانى خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانى خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته مى‏شود! 

شیطان به هر موجودى گفته مى‏شود که انسان را فریب دهد، خواه از جنیان باشد یا از انسان‏ها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. او در ابتدا پاک بود. او مخلوقى چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربوبى بود، اما در مقابل یک دستور الهى که سجده و تعظیم در مقابل انسان بود ، لغزید (1) و از درگاه الهى رانده شد.(2) شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضاى زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد . شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسان‏ها را بفریبد مگر کسانى را که م?من باشند.(3) و خداوند نیز این مهلت را به شیطان داد .اما چرا این مهلت را از طرف خداوند یافت ، مى‏توان گفت فلسفه وجود شیطان براى انسان، همانند وجود قواها و غرایز و نفس اماره درون انسان است که انسان‏ها را به سوى بدى و دور شدن ا ز خدا امر مى‏کنند. از طرف دیگر گرایش به سوى کمال و نیکى و خرد و رسولان و پیامبران الهى، در مقابل آنها قرار مى‏گیرند تا انسان‏ها را به کمال و خوشبختى سوق دهند. تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وى مى‏تواند با اختیار خود، یکى از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد. بنابراین اگر نفس اماره و نیروهاى سرکش و شیطان‏ها نبودند، انسان نمى‏توانست در معرض آزمون الهى قرار گیرد و با نفى و طرد و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهاى عالى انسانى و سیر در مسیر کمال و خوشبختى و سعادت ابدى شود، پس شیطان شر مطلق نیست.

"علامه طباطبایى" فرموده است: "اگر شیطانى نبود، نظام عالم انسانى هم نبود، و وجود شیطانى که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفى براى جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمى‏شود".( 4)

شیطان (چه شیطان جنى و چه شیطان انسى) با انواع حیله‏ها و القاها و زینت دادن‏ها به زمینه گناه که در نفس انسان است، ترغیب مى‏کند، امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن کمک مى‏کند

به تجریه و تحقیق ثابت شده است که فلزات براى آن که از ناخالصى و زوائد پاک شوند، باید در کوره‏هاى داغ قرار گیرند تا پس از آن به شکل فلزى با ارزش درآیند. انسان نیز براى خالص شدن، نیازمند امتحانى سخت است تا جوهره اصلى اش نمایان شود که در نتیجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهى گردد و با خطاب "ارجعى" لایق دیدار پروردگارش شود. دنیا میدان آزمایش است و انسان هدف این آزمایش، پس حریف قدرى چون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهاى خارق‏العاده خود را شکوفا کند.بنابراین ماهیت وجود انسانى ، ماهیت موجود در خویش که داراى اختیاراست ،چون مسئله انتخاب به میان می آید ، باید دو طرف نیک و بد فرض شود تا انتخاب و اختیار معنا داشته باشد.

پس خداوند چون انسان را موجود داراى اختیار آفرید ، نمى توان گفت چرا راههاى گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد و چون راههاى گناه بسته نشد ،راه دوزخ هم بسته نیست. بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است که او به بهشت دست یابد ، اما با اختیار و انتخاب خود او و طبعا انسان هائى وجود دارند که با سوء اختیار خود راه بهشت و رحمت الهى را انتخاب نمى کنند ، بلکه جایگاه دوزخ را انتخاب مى کنند.بنابراین وجود بهشت و دوزخ ، بنابر انتخاب و اختیار انسان ها است و انتخاب و اختیار انسان ها ، لازمه وجود موجود داراى اختیار است. پس نمى توان گفت چرا خداوند فقط بهشت را نیافرید . هم چنین باید دانست که شیطان (چه شیطان جنى و چه شیطان انسى) با انواع حیله‏ها و القاها و زینت دادن‏ها به زمینه گناه که در نفس انسان است، ترغیب مى‏کند، امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن کمک مى‏کند.

 

برای مطالعه به ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 2:26 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]

* بسم رب الشهداء و الصدیقین *

 

 

دعاهایی که سریع اجابت می شوند

استجابت دعا، مانند هر پدیده‌ی دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می‌رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابة ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود.[1]

به هر حال چون ذکر متن دعاها در این خلاصه مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می‌شود:

1, دعای توسل:

محمد ابن‌بابویه دعای توسل را از ائمه (علیه السلام) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب‌های چهارشنبه خوانده می‌شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (علیه السلام) و واسطه قرار دادن آن‌ها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می‌کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة…”‌؛ خدایا من از تو می‌خواهم و روی می‌آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… ”یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله”‌؛ ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا.[2]

اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”‌الله”‌‌ و اختتام او ”‌هو”‌‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد

2, دعای فرج:

کفعمی در کتاب بلد الامین دعایی از حضرت علی (علیه السلام) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد می‌نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:

”یا عماد من لا عماد له…”‌؛ ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد… ”و افعل بی ما انت اهله”‌؛ با من چنان کن که تو اهل آنی[3]. و آن گاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.

3, دعای اسم اعظم:

سید علیخان شیرازی در کتاب کلم طیب می‌نویسد: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”الله”‌ و اختتام او ”هو”‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد:

الف. ”الله لا إله إلا هو الحی القیوم … ”‌ تا آخر آیة‌الکرسی.

ب.”الله لا اله الا هو …نزل علیک الکتاب …”‌.

ج. ”الله لا إله ان هو لیجمعنکم …”‌.

د.”الله لا إله ان هو له الاسماء …”‌.

ه.”الله لا إله الا هو و علی إلله…”‌. [4]

دعایی دیگر از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه‌ای که تا نفس او قطع شود، گفته می‌شود لبیک حاجت تو چیست؟

 

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید...

[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 9:18 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]
   1   2   3      >
درباره وبلاگ

لینک دوستان
امکانات وب
   

.