عاشقان ولایت قزوین |
آخرین لحظات زندگی پیامبر(ص) چگونه گذشت؟ در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است. در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد، من اکنون آماده گرفتن قصاصم. درخواست پیامبر یک تعارف اخلاقی نبود؛ بلکه جداً مایل بود حتی یک چنین حقوقی را که هرگز مورد توجه مردم قرار نمیگیرد جبران نماید. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شکم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلکه با پرداخت دیهای جبران میگردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین کند. پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص کند. یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشکبار و گردنهای کشیده و نالههایی جانگداز، منتظرند که جریان به کجا خاتمه میپذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد میشود؟ ناگهان دیدند سواده بی اختیار، شکم و سینه پیامبر را میبوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از سواده بگذر، همانطور که او از پیامبر اسلام در گذشت.
فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865
کوتاه اما پرمحتوا از کریم اهل بیت (ع)
فرمود : خدایى دارم که بر من مسلط است ، و آتش جهنم در پیش روى من است ، و مرگ مرا مىخواند ، و حساب آخرت مرا احاطه کرده است ، و در قید و بند اعمالم هستم ، نمىتوانم آنچه را که دوست دارم به دست آورم و آنچه را دوست ندارم از خود دور کنم چون انجام امور به دست دیگرى است . اگر بخواهد ، مرا عذاب مىکند و اگر بخواهد ، مرا مىبخشد . پس کدام فقیر و محتاجى است که محتاج تر از من باشد ؟ (بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113) قدر نعمتهاى پروردگار تا موقعى که پابرجاست مجهول و ناشناخته است ، و زمانى شناخته مىشود که از دست رفته باشد . (بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115) دوازده چیز از آداب غذا خوردن بوده و بر هر مسلمانى لازم است که از آنها اطلاع داشته باشد ، چهار چیز آن واجب ، و چهار چیز دیگر سنت ، و چهار مورد باقىمانده از ادب و اخلاق است . اما چهار امر لازم : شناسایى منعم ، خشنود بودن به آنچه روزى گردیده ، نام خدا را بر زبان جارى کردن و شکرگزارى در برابر نعمتى که عطا شده است . (من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 227 ، ح 38) هیچ حقى که باطلى در آن نباشد مانند مرگ ندیدم که شبیهتر باشد به باطلى که حقى در آن نیست . ا تجربه کردیم و تجربه کنندگان نیز تجربه کردند ، ولى چیزى مفیدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر ندیدیم . با صبر همه امور اصلاح مىشود و چیزى جاى آن را نمىگیرد . دست نیافتن به نیازمندیها بهتر از درخواست آن از نااهلان است . اى پسر آدم از اعمال حرام دورى کن تا شخص عابدى باشى ، و به آنچه خداوند روزى تو کرده خوشنود و راضى باش تا بىنیاز باشى ، و حق همسایگى را در باره همسایهات مراعات کن تا مسلمان باشى ، و آنچنان با مردم رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار شود تا شخص عادلى باشى . مردى از امام حسن ( ع ) درخواست راهنمایى کرد . امام ( ع ) به او فرمودند : (بحار الانوار ، ج 78 ، ص 109) کسى که بندگى خدا کند ، خداوند همه چیز را بنده او مىکند . اى کسانى که اهل خوشگذرانى و لذات دنیا هستید ، بدانید که این لذات باقى ماندنى نیست ، و مغرور شدن به سایهاى که زوال پذیر است ، حماقت است . وقتى یکى از شما دوستش را ملاقات مىکند ، باید جاى نور در پیشانى او را ببوسد . از پدرم شنیدم که پیامبر خدا فرموده است : هر کس در قضاى حاجت برادر دینى خود کوشش کند ، مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالى که روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد . اگر به خاطر نیازى مجبور شدى با مردى دوست و همنشین شوى ، پس با کسى دوست شو که وقتى با او همنشینى مىکنى ، موجب زینت تو باشد و هنگامى که به او خدمتى کردى ، از تو حمایت کند و هنگامى که از او در خواست کمک کردى ، تو را یارى کند و اگر سخنى گفتى ، سخن تو را تصدیق کند و اگر حمله کردى ، هجوم تو را قوت بخشد و اگر چیزى طلب کردى ، تو را یارى کند و اگر نقصى از تو آشکار شد ، آن را بپوشاند و اگر نیکى از تو دید ، آن را به حساب آورد . اى پسر آدم ، از زمانى که از مادر زاییده شدى مشغول نابود کردن عمر خود بودهاى ، پس از باقىمانده عمر خود براى آینده ( عالم آخرت ) ذخیره کن ، به درستى که مؤمن از این دنیا زاد و توشه برمىگیرد و کافر خوشگذارنى مىکند . (کشف الغمه ، ج 1 ، ص 572) ظالمى شبیهتر از حسود به مظلوم ندیدهام .
[ شنبه 91/10/23 ] [ 11:39 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : عاشقان ولایت ] [ Weblog Themes By : night skin ] |