عاشقان ولایت قزوین |
قال امیر المومنین علیه السلام :
انّ الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیه منیّته کما کتب الله له فطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته. حضرت امام علی علیه السلام فرمود : خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنسان که او مقدّر کرده است می رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشتگان راه اطاعت او. نهج السعاده، ج2، ص 107 شادی روح مدافع حزم شهید علی امرایی صلوات
[ شنبه 94/5/17 ] [ 11:17 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ شنبه 94/5/17 ] [ 11:6 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ شنبه 94/5/17 ] [ 11:5 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ شنبه 94/5/17 ] [ 11:4 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
داروساز انگلیسی با مطالعه بر روی تاثیرات منفی یک بطری کوکاکولا پس از گذشت یک ساعت در بدن، هشدار داد که اگر قلب و بدن خود را دوست دارید از مصرف این نوشابه پرهیز کنید.
[ شنبه 94/5/17 ] [ 10:51 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
دلیل اول : غربیها با سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام خمینی (رحمت الله علیه) پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند. « امامت محوری، امّت گرایی، عدالت گستری، و دوقطبی مستکبرین _ مستضعفین » اساس تئوری و پنج کلید واژه امام بود. اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه امام راحل بود. سیستم امت- امامت حرف جهان شمول اسلامی بود که در عرصه سیاست احیاء شد.
[ سه شنبه 94/5/13 ] [ 4:27 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 94/5/13 ] [ 4:21 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 94/5/13 ] [ 4:21 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
شخص سادهلوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد. به این قصد یک روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد. هرچه به انتظار نشست برایش ناهاری نرسید تا اینکه شام شد و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته درویشی وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست و شمعی روشن کرد و از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بیرون آورد و شروع کرد به خوردن.
مردک که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود و در تاریکی و به حسرت به خوراک درویش چشم دوخته بود، دید درویش نیمی از غذا را خورد و عنقریب باقیش را هم میخورد بیاختیار سرفهای کرد. درویش که صدای سرفه را شنید گفت: «هرکه هستی بفرما پیش» مرد بینوا که از گرسنگی داشت میلرزید پیش آمد و بر سر سفره درویش نشست و مشغول خوردن شد وقتی سیر شد درویش شرح حالش را پرسید و آن مرد هم حکایت خودش را تعریف کرد. درویش به آن مرد گفت: «فکر کن اگر تو سرفه نکرده بودی من از کجا میدانستم که تو اینجایی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شکی نیست که خدا روزی رسان است اما یک سرفه ای هم باید کرد! [ سه شنبه 94/5/13 ] [ 4:18 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 94/5/13 ] [ 4:16 عصر ] [ عاشقان ولایت قزوین ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : عاشقان ولایت ] [ Weblog Themes By : night skin ] |