بسم رب الشهدا و الصدیقین - عاشقان ولایت قزوین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقان ولایت قزوین

شهادت مزد اعمال است


 


می خواهم با غریبان باشم ، غریبی که غربت را در دل اندازد . دل را با پرواز آشنا کند تنهایی را برایم معنا کند . غصه را از دل بیرون برد . امید را در دل زنده کند . حاجت را بر آورده کند . اشک را پر رونق کند . باور ها را به یقین برساند . خلاصه مرگ را شیرین کند .


آری ای عزیزان چنین باغبانی است که دل را باغبانی می کند و از لذائذ حیوانی دور می سازد .


دیگر فقر و نداری از یادها رفته است . دلهایمان سنگ و قلبهایمان تیره و تار گشته است و اما قافله مرگ نزدیک و ما باز هم .....


پیری وجوانی چو شب و روز بر آمد / ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم


دراین غربت خاطره ای از یک غریب به یادم امد ، خاطره ای که همه ی فکرم را به خود مشغول کرد ....زمستان بود مادر این غریب برای تهیه نان او را به نانوایی محل فرستاد . نوجوان در راه با فقیری که از شدت سرما و گرسنگی به خود می لرزید برخورد کرد . پولی را که برای تهیه نان به او داده بودند به فقیر داد و به فرموده برادرش دست خالی به منزل برگشت و کتک مفصلی از مادر نوش جان کرد و اگر نام این غریب را برای شما بگویم شاید بگویید او را می شناسم ولی براستی شهدا در نزد ما ناشناخته مانده اند و ما آنها را از یاد برده ایم . ولی از قول شهید آوینی ( باید بهتر گفت که شهدا از یاد نرفته اند بلکه ما خودمان را از یاد برده ایم . )


آن شهید کسی جز دکتر مصطفی چمران نبود . او که زندگی اش سراسر با فقر بود و همیشه با فقرا زندگی می کرد . کجا رفتند این درد کشیدگان دین ، کجا رفت شعار حقوق بشر . آیا دیگر درد کشیده ای وجود دارد که آه مظلومی را از شدت فقر و نداری به خود میپیچد بشنود .


دل بر جهان مبند که این بی وفا عروس / با هیچ کس شبی به محبت بسر نکرد


و حالا خاطره ای از یک شهید که در وصیت نامه خود چنین نوشته بود :


مادر عزیزم دیگر این آخرین سفر و آخرین دیدار من با شماست . چنانچه به شهادت رسیدم مرا در قبری که در حیاط منزل حفر کرده ام دفن نمایید . پیکر این شهید گرانقدر که در اثر اصابت خمپاره سرش را از دست داده بود ، برای عملی کردن وصیتش به حیاط منزلش آوردند . هنگام خاکسپاری مشاهده شد که آن عزیز قبر را به اندازه ی پیکر بی سرش حفر کرده بوده است .


از اینجا بود که فهمیدم شهید یعنی گواه و شاهد ، شاهد هرچه حق و حقیقت است . اما دوستان این غافله در راه است و ما در غفلتکده  ی دنیای مان غرق شده ایم مگر نه این است که ....(کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا )


شتاب کنید غافله در راه است می گویند گنهکاران را نمی پذیرند ( آری گنهکاران را در این غافله راهی نیست اما پشیمانان را نمی پذیرند ) واما امروز باید برپا خواست جهاد اکبر را آغاز کرد و دست در دست یکدیگر داد تا یاد و خاطره شهدا را زنده نگه داریم که به فرموده مقام معظم رهبری (کار کردن برای شهدا کمتر از شهادت نیست ) پس باید شتاب کرد ، دل را از هرچه تعلق گسیخت تابه سر منزل عشق لایزال الهی رسید .


(باید نفس خود را زیر پر بگذاریم و خود را از میان برداریم تا هرچه هست خدا باشد )


[ دوشنبه 91/6/6 ] [ 12:41 صبح ] [ عاشقان ولایت قزوین ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

لینک دوستان
امکانات وب
   

.